بانک و بانکداری سوئیس
صادرات سوئیس، سالانه ۱۴۲ و وارداتش ۱۳۲ میلیارد فرانک است. تجارت خارجی این کشور عمدتاً با دول همسایه و نیز آمریکا است. تجارت خارجی با کشورهایی نظیر ایران در درجه چندم اهمیت برای سوئیس قرار دارند. ۳۶۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی و ۴۸ هزار دلار درآمد سرانه آن کشور است.
بانکداری در سوئیس بسیار پیشرفته است به طوری که ۵ هزار مؤسسه بانکی و مالی در سوئیس فعالیت مینمایند و این کشور انواع خدمات مالی داخلی و خارجی ارائه میدهد. مجموع سرمایه در بانکهای سوئیس در سال ۲۰۰۳، ۲۲۳۷ میلیارد فرانک بوده است.
اما پرسشی که مطرح میشود این است که علت سرازیر شدن این حجم عظیم پول به بانکها و مؤسسات مالی سوئیسی چیست؟ در پاسخ باید گفت که در سوئیس بانکداری محرمانه (Secret banking) وجود دارد. این سبک از بانکداری از ۱۹۳۰ آغاز شد و هنوز هم با قوت بسیار ادامه دارد. بانکداران سوئیسی میگویند که آنها اطلاعات و مشخصات افرادی که در سوئیس حساب دارند را به هیچ کس نمیدهند. دلیل این مسئله نیز آن است که بانکداران سوئیسی، بانکهای خود را محل امنی جهت جذب سرمایه معرفی میکنند. دولت سوئیس حتی تحت فشار شدید اتحادیه اروپا نیز حاضر نشده است بانکداری محرمانه خود را کنار گذارد. مشکلی که در این رابطه وجود دارد آن است که بسیاری از افراد، از گوشه و کنار جهان به شکل محرمانه در بانکهای سوئیس سپردهگذاری کرده و پس از چندی از دنیا رفتهاند و کسی نمیداند که وی در سوئیس دارای سرمایه است، جز بانک مرکزی دولتی سوئیس.
از سال ۱۹۹۰، همزمان با فروپاشی نظام دوقطبی، دو اتفاق صورت گرفت. نخست، ایالات متحده آمریکا به دولت سوئیس فشار آورد که بانکداری محرمانه خود را کنار بگذارد. دوم، در شورای فدرال سوئیس، عناصر یهودی نیز وارد شدند و هنوز هم فعالیتشان در این شورا ادامه دارد. ورود این عناصر زمانی صورت پذیرفت که اسرائیلیها اعلام کردند در زمان جنگ حدود ۳۰ تا ۴۰ میلیارد دلار از یهودیان وارد بانکهای سوئیس گردید و سوئیسیها از استرداد آن سرمایه به یهودیان امتناع کردند، هرچند که پس از کش و قوسهای بسیار عاقبت در سال ۱۹۹۵، سوئیس مبالغ یاد شده را به یهودیان بازگرداند.
خصوصیات مردم سوئیس
گفته میشود که سوئیسیها سابقاً نگهبانهای دربار واتیکان بودند و به یهودیان نیز در سوئیس اجازه رشد نمیدادند. جامعه سوئیس به شدت محافظه کار و سنتی است. تا سال ۱۹۴۵، در ۴ یا ۵ کانتون این کشور زنان حق رأی نداشتند. تا سال ۱۹۸۳، در چند کانتون اگر زنی میمرد، دارایی او به شوهرش میرسید و اگر پدر زن میمرد به دخترش ارث نمیرسید، بلکه به شوهر دختر میرسید.
مردم سوئیس بسیار ساده زندگی میکنند. حتی لباس پوشیدن آنها با کشورهای دیگر همسایه فرق دارد. آنها خیلی منظم هستند. فرودگاههای کشور در شب تعطیل هستند، طبع سوئیسیها آرام، صبرشان بالا و عجلهشان کم است. آنها در تمامی امور صرفهجو، دقیق و مسئولیتپذیر هستند. درونگرایی در سوئیس بسیار بالا است به طوری که خارجیها را چندان جذب نمیکنند. اگرچه به یک خارجی در سوئیس با بیاحترامی برخورد نمیشود اما از سوی مردم آن کشور، مورد پذیرش هم قرار نمیگیرند. بیکاری کم و استخدام شرکت های خارجی و بانک ها زیاد است
در سوئیس، ارتش استخوانبندی ساختار سیاسی ـ اجتماعی این کشور را تشکیل میدهد. ارتش سوئیس ارتش میلیشیایی است. دوره خدمت در این ارتش کوتاه است. لیکن در صورت بروز بحران یا جنگ، دولت میتواند فرمان بسیج عمومی صادر نماید. افراد زیر ۴۲ سال با هر رده اداری و هر شغل، هر سال به مدت سه هفته دوره آموزشی میبینند. این امر نشان از آن دارد که سوئیس با سابقه بیطرفی ۵۰۰ ساله، همواره از ناحیه محیط خود احساس خطر میکرده است. سوئیسیها در مورد بیطرفیشان تلاش دارند خود را به عنوان چهرهای که میخواهد دو طرف درگیری را به هم نزدیک کند، مطرح گردد.
سوئیسیها برای معرفی خود به عنوان حافظ منافع تمامی کشورها، سرمایهگذاریهای زیادی میکنند. دولت سوئیس به همین منظور ادارهای را تحت عنوان «دفتر ارتباطات منافع»، در ساختار وزارت خارجه خود دایر نموده است.
در همین رابطه، حقوق بشر و فعالیتهای بشردوستانه از محورهای اصلی سیاست خارجی سوئیس است. در حقیقت سوئیس با پیگیری تمامی اقدامات میکوشد تا از خود کشوری دوست، باثبات، معتبر و بیطرف در نزد سایر ملتها ترسیم نماید. سوئیس مانند بقیه کشورهای غربی روابط سیاسی و اقتصادی بسیار تنگاتنگی با کشورهای اروپایی و آمریکا دارد. شرکای اول تجاری این کشور را اعضای اتحادیه اروپایی تشکیل میدهند. سوئیسیها معتقدند که سرنوشتشان با اروپا گره خورده است. بر این اساس تلاش دارند در عین پیگیری سیاست بیطرفی، روابط خود را در همه ابعاد با بقیه کشورهای اروپایی تقویت کنند. البته این موضوع به معنی بیاهمیت بودن روابط با کشورهای خارج از اروپا نیست. به عنوان مثال سوئیس روابط تجاری قوی با آمریکا چین و هند دارد. کشورهای خاورمیانه نیز در سیاست خارجی سوئیس از جایگاه مهمی برخوردارند. البته در تنظیم روابط با این کشورها اقتصاد حرف اول را نمیزند زیرا در مقایسه با شرکای عمده تجاری سوئیس، سطح روابط تجاری با کشورهای خاورمیانه بسیار پایینتر است. برای سوئیس ایفای نقش در حل و فصل درگیریهای منطقهای بسیار با اهمیت است. بر این اساس سوئیس تلاش داشته است در حل و فصل معضل فلسطین اشغالی نقش فعالی ایفا نماید.
سوئیس همچنین در سازمانهای بینالمللی به ویژه سازمان ملل فعال است. این فعالیت بعد از عضویت آن کشور در سازمان ملل دو چندان شده است. سوئیس همراه با کشورهای همسو، در موضوعات مهم سازمان ملل از جمله در بحث اصلاح ساختار شورای امنیت فعال است. اگر چه فعال بودن در صحنه بینالمللی برای کشور کوچکی مانند سوئیس دور از انتظار به نظر میرسد، اما وجهه سوئیس در صحنه بینالمللی به عنوان کشوری بیطرف و حامی ارتقا حقوق بینالملل از یک سو و کمکهای مالی آن کشور به سازمانهای مختلف بینالمللی از سوی دیگر زمینه را برای فعالیت این کشور در موضوعات بینالمللی فراهم آورده است.
در خصوص وضعیت مسلمانان و ایرانیها در سوئیس باید گفت حدود ۴۰۰ هزار نفر مسلمان در سوئیس زندگی میکنند که عمدتاً ترک و بوسنایی هستند و از محدودیتهای مختلفی، از مساجد گرفته تا قبرستان، برخوردارند. عمده نماز جمعهها در نمازخانهها برگزار میشود و نه در مساجد. حدود ۱۰ هزار ایرانی نیز در سوئیس زندگی میکنند که عمدتاً از وضعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی برخوردارند و با ایران نیز مراوده دارند.